جدول جو
جدول جو

معنی خلاصه شدن - جستجوی لغت در جدول جو

خلاصه شدن
کوتاه شدن، موجز شدن، مختصر شدن، انحصاریافتن، منحصر شدن، محدود شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلافه شدن
تصویر کلافه شدن
کنایه از مانند کلاف سردرگم شدن، سرگشته شدن، گیج شدن
فرهنگ فارسی عمید
(بِسَ کَ دَ)
رهایی پیدا کردن. رستگاری پیدا کردن. نجات یافتن. رهایی یافتن. رستن. رهیدن. جستن از. (یادداشت بخط مؤلف) :
سعدی درین کمند بدیوانگی فتاد
گر دیگرش خلاص شود زیرکی شود.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(وَ دَ)
سرگشته و سراسیمه شدن. (ناظم الاطباء). کلافه شدن. گیج و سرگشته شدن. (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
(رَ رَ کَ دَ)
سرگشته و سراسیمه شدن. مضطرب گشتن. (ناظم الاطباء). مانند کلافه سردرگم شدن. گیج شدن. (فرهنگ فارسی معین) ، سرگشته شدن از گرما، از گرما نزدیک بیهوشی رسیدن. دل گرفتن از گرما یا بخار گرم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). سخت ناراحت شدن: ’از گرما کلافه شدم’. (فرهنگ فارسی معین). بمعنی بهم خوردن حال و خارج شدن از حالت طبیعی بمناسبت گرمای زیاد (در حمام و یا در زیر آفتاب سوزان و غیره) با علتهای دیگر هم ممکن است استعمال شود. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده) ، از کوره دررفتن. بیش از حد طاقت کسل یاناراحت و عصبانی شدن. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده)
لغت نامه دهخدا
(بِ سَ کِ / کَ دَ)
مختصر کردن. نتیجۀ بحث کلی را درآوردن. آنچه منظور از کلام طویلی است نشان دادن. حشو و زواید مطلبی را زدن. غرض کلامی را بیان کردن. کوتاه کردن. تخلیص. تلخیص. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
پالیدن ژاویدن هنگار تنیدن، کاستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علاوه شدن
تصویر علاوه شدن
افزونیدن افزون شدن اضافه گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلاوه شدن
تصویر کلاوه شدن
سراسیمه شدن، کلافه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلافه شدن
تصویر کلافه شدن
مانند کلافه سر در گم شدن گیج شدن، سخت ناراحت شدن: (از گرما کلافه شدم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلافه شدن
تصویر کلافه شدن
((~. شُ دَ))
سرگشته شدن، گیج شدن
فرهنگ فارسی معین
خصی شدن، اخته شدن، ناتوان شدن، عنین شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خلاصی یافتن، نجات یافتن، رها شدن، آزاد شدن، فراغت یافتن، آسوده شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
تلخيصٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
Abridge, Abstract, Summarize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
abréger, abstraire, résumer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
скорочувати , абстрагувати , підсумовувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
요약하다 , 추상화하다 , 요약하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
сокращать , абстрагировать , суммировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
مختصر کرنا , خلاصہ کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
সংক্ষিপ্ত করা , বিমূর্ত করা , সারসংক্ষেপ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
kifupisha, kutunga, kuhitimisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
kısaltmak, soyutlaştırmak, özetlemek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
לקצר , לְהַפְרִיד , לתמצת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
短縮する , 抽象する , 要約する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
skracać, abstrahować, podsumować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
संक्षेप करना , सारांश करना , संक्षेप करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
merangkum, mengabstraksi, meringkas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
ย่อ , นามธรรม , สรุป
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
inkorten, abstraheren, samenvatten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
kürzen, abstrahieren, zusammenfassen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
abbreviare, astrarre, riassumere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
abreviar, abstrair, resumir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
删节 , 抽象 , 总结
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خلاصه کردن
تصویر خلاصه کردن
abreviar, abstraer, resumir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی